بیش از موسیقی به اندیشه فکر میکنم
اولین جلسهی کارگروه شعر در خرداد ماه به خوبی و خوشی برگزار شد! بله، این جمله از نظر خبری چندان روشن نیست و به همین خاطر است که گزارش جلسهها را بهطور کامل روی بلاگ قرار میدهیم تا علاقهمندان از جزئیات بحثها و حرفها و شعرهای خوانده شده مطلع شوند.
البته زحمت گزارش این جلسه را «حسین تولائی» کشیده است و لازم است همینجا به خاطر برعهده گرفتن این مسئولیت –که طاقتفرسا بودنش را او میداند و من!- تشکر کنم. اسمهای دیگری که شایستهی تشکر ویژهاند، اینهایند: طیبه شامانی بهخاطر لطف و همکاری همیشگیاش در بخش پذیرایی، روجا هدایتی بهخاطر عکاسی از جلسه، مادر سمیرا قیومی (مادرخانم حسین تولائی) بهخاطر نانقندی سنتی سمنان و زیتا ملکی بهخاطر نانبرنجیهای کرمانشاه.
زیاده از این حرفی نیست و باقی گزارش جلسه است؛ البته طبق معمول بعد از خواندن تکجملههای پایانی جلسه که موضوعشان شعرهای حسین تولائی، تصویرگری دو کتاب او، شکل برگزاری جلسه و... است.
حدیث اسدی: ترکیب شعر و داستانک عجیب و جالب بود.
فریبا دیندار: سادگی و صمیمیت کارها را دوست دارم و با تصویرگریها نتوانستم خیلی ارتباط برقرار کنم.
فاضل ترکمن: هوای جلسه خیلی گرم بود!
زیتا ملکی: نگاه تولائی به دنیا را میپسندم.
عبدالرحمن یحیوی: فکر قشنگی پشت کارهاب ود.
حمید فراهانی: نوشتهها چاشنی وزن را کم داشتند.
علیرضا کیانی: اسم کتابها جالب بود.
عزتالله الوندی: قشنگ بود، قشنگ یعنی تعبیر عاشقانهی اشکال.
روجا هدایتی: کودک کنجکاو درون ایشان بسیار عمیق بود.
سمیرا قیومی: خوشحالم.
مریم مطهری: پشت همهی شعرها اندیشهای است.
الهام حسینیزاوه: کتابها آنقدر خوب بودند که میخواهم بعد از جلسه بخرمشان.
طیبه شامانی: این کتابها را دوست داشتم، ولی چهارپارههای تولائی را بیشتر میپسندم.
میترا محمدزاده: کتابهای خوبی بود، ولی بهکار بردن رنگهای تیره در تصویرگری کتابها را نپسندیدم.
تهمینه میرهاشمیان: حس نوستالژیک و نوعی همدردی انسانی در شعرها وجود داشت.
فرشته سلیمانی: پر از تصاویر و غم زیبا.
حاجیهخاتون حسنی: شعرها قشنگ بود، تصاویر نه.
حامد محقق: جلسهی خوبی بود. فکر میکنم بهترین جلسهی کارگروه شعر تا امروز. ذهنیت شاعر دست مخاطب را باز میگذارد.
اقبالزاده: تولائی جزو شاعران خوب نوجوانان است و نگاه شعرهای او امروزی است.
و نظر دو مهمان جلسه دربارهی جلسهی کارگروه شعر:
آرش بدرطالعی: جلسهی جالبی بود و لذت بردم.
لیلا سید قاسم: جالب بود، اولینبار بود به این جلسهها میآمدم و ای کاش زودتر میرسیدم.
و در نهایت آخرین حرف حسین تولائی دربارهی آنچه دلش میخواست بگوید:
حسین تولائی: در صفحهی سه کتاب «بیا چند شاخه حرف بزنیم» نوشتهام: «برای اتفاق بزرگ دلم که روزی در جهان هم خواهد افتاد!» و در صفحهی سه کتاب «درخت عاشق پرنده است» نوشتهام: «برای اتفاق بزرگ دلم که روزی در جهان هم افتاده است!». هرچه تا امروز نوشتهام و در آینده خواهم نوشت، تقدیم به همسرم، سمیرا قیومی!
طبق برنامه، فردا ساعت پنج تا هفت: رونمایی کتابهای
«درخت عاشق پرنده است» و «بیا چند شاخه حرف بزنیم» سرودهی حسین تولایی
با حضور شاعر و تصویرگران کتاب: مرضیه سرمشقی و آرش بدرطالعی
در ادامه دو شعری را که عنوانهای کتاب از رویشان انتخاب شده، میخوانید:
درخت پرنده
درخت
عاشق پرنده است.
پرنده لای موهایش
روی دستهایش
توی دلش
آواز میخواند
ناز میکند
نگاه کن!
یکروز درخت هم پرواز میکند!
چند شاخه حرف
در دل شب
درختی گفت:
«دیگر از این روزها خسته شدم!
خدا را شکر
شبها خیابان خلوت است
و میتوانیم چند شاخه با هم حرف بزنیم!»
درخت دیگر
برگی بر سر کلاغ روی شاخهاش کشید
و جواب داد:
«مدتهاست صدایش را نشنیدهام
کاش شبها کمی بیدار میماند
و برایم قارقار میکرد!»